به نظر من هیچ نیرویی قویتر از سرما و تاریکی برای انداختن پردۀ سکوت بر هیاهوی هیچ ولی بلند این زندگی نیست. زمستان که میآید شبهای بلند و سرد، آرامش خلسهآوری را برای فکر کردن، خواندن، نوشتن، گوش سپردن به موسیقی و خیره ماندنهای عمیق و طولانی به کنجی نامعلوم را با خود میآورند و تو میمانی و هجمۀ سنگین کلماتی که نمیدانی چطور مرتبشان کنی تا از دلش متنی مفید و یکدست که به کار خوانندهات بیاید بنویسی و چیزی بر این جهان که حس مبهمش در تنهایی، غمی مبهم است بیافزایی.
زمستان تو را ناظر دنیا میکند چون با فاصلهایی که در تنهایی از جهان پیرامونت میگیری میتوانی بی آنکه ذینفع اتفاقات و آدمها باشی، نگاه کنی، بسنجی، نتیجه بگیری، نظری بدهی و همه را بنویسی و با این نوشتن به دیگران حرفی تازه بگویی و نگاهی تازه به زندگی اضافه کنی.
نویسنده باید قدر زمستان را بداند. هیچ نیرویی در جهان، حتی سهمگینترین دیکتاتوریها هم نمیتوانند اینچنین سکوت و سکون و آرامش را در شهر و خانه و خلوت هر انسانی حکمفرما کنند.
هوا سرد است. به کنج خلوت اتاقت پناه ببر؛ قلم و کاغذت را بردار و نکتۀ تازهای به این جهان که پیش از نوشتن تو تکراری شده بود، اضافه کن.
هماهنگی زمان ملاقات
لطفاً برای هماهنگی جلسۀ حضوری، تلفنی یا آنلاین، اطلاعات زیر را برایم ارسال کنید.
در سریعترین زمان ممکن با شما تماس گرفته خواهد شد.